کد مطلب:90399 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:124

قناعت داود طائی











روزگار بر داود طائی تنگ گرفت، حماد بن ابی حنیفه، چهار صد درهم در كیسه ای ریخت و نزد او آورد و گفت: این مال از پدرم كه در زهد و ورع و كسب حلال همتا نداشت، به من رسیده، استدعا دارم قبول نمایید! داود گفت: اگر بنا بود چیزی را از كسی بستانم، قبول این مال برایم گوارا بود، زیرا قبول آن، عظمت مرده و اجابت نیكی زنده را در بر داشت، با این حال از پذیرفتن معذورم، زیرا عزت قناعت از هر چیز برایم ارزنده تر است و دوست دارم با قناعت زندگی كنم.

در حالات خلیل بن احمد عروضی امامی گفته اند: در علم و ادب، افضل مردم زمان خود بود، اما بی نهایت فقیر و با قناعت زندگی می كرد، نضر بن شمیل گوید: خلیل با سختی در خانه ای كه از نی ساخته بود در بصره زندگی می نمود، اما شاگردانش به بركت علمی كه از او آموخته بودند، اموال كلان را بین خودشان تقسیم می كردند.

نمونه ای از مناعت طبع او این است كه سلیمان بن علی، حاكم اهواز از او تقاضا

[صفحه 394]

كرد، تا جهت تربیت فرزندانش، به اهواز سفر كند و این درخواست را طی نامه ای محترمانه به سوی وی فرستاد. نامه رسان وقتی به حضور خلیل رسید و نامه را تقدیم نمود اضافه كرد كه در این سفر خیر فراوانی در انتظار تو است! خلیل، در حالی كه قطعه نان خشكی در دست داشت و به وی تعارف می نمود، گفت: جز این نان خشك چیزی ندارم تا از تو پذیرایی كنم سپس به پیك سلیمان گفت: به سلیمان بگو، تا این نان خشك را در اختیار دارم، به اهواز سفر نخواهم كرد! پیك گفت: نامه ی وی را جواب ده، زیرا وی در انتظار جواب است و لحظه شماری می كند.

خلیل این اشعار را به جای نامه سرود و به پیغام آور خطاب نموده گفت:


ابلغ سلیمان انی عنه فی سعه
و فی غنی غیر انی لست ذامال


و الفقر فی النفس لا فی المال یعرفه
و مثل ذاك الغنی فی النفس لا المال


فالرزاق عن قدر لا العجز ینقصه
و لا یزیدك فیه حول محتال


از من به سلیمان پیام رسان و بگو من در زندگی بی نیازم ولی بی نیازی به مفهوم مالداری نیست، خلیل، بی نیازی را در عزت نفس و قناعت می داند و نه در مال و همچنین غنا و بی نیازی، در وصف روح آدمی است و نه در مال و جای دیگر. پس رزق از جانب پروردگار همانند مرگ به قضای حتم رسیده نه ناتوانی آن را كم می كند و نه توانایی بر آن می افزاید.

بعضی گفته اند: حاكم اهواز كه خلیل را دعوت نمود، سلیمان بن حبیب مهلبی بوده، نه سلیمان بن علی و وقتی نامه رسان، اشعار را برایش آورد، نامه ی دیگری برای خلیل نوشت و علت بی نیازی را از او خواست، خلیل، در جواب وی این دو بیت را نوشته و برای او فرستاد:


للناس مال ولی مالان ما لهما
اذا تحارس اهل المال حراس


مالی الرضا بالذی اصحبت املكه
و مالی الیاس عما حازه الناس

[صفحه 395]

مردم مال و ثروتی دارند و من دو نوع مال دارم كه به نگهبان نیاز ندارد، در حالی كه مالداران برای نگهداری ثروت خود، نگهبان می گمارند.

یكی رضا به تقدیر پروردگار است كه آن را تصاحب نموده ام و دیگری یاس و نومیدی به آنچه مردم به دست آورده اند.

[صفحه 396]


صفحه 394، 395، 396.